سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات زیارت رضوی

آثار ارسال شده به دبیرخانه دومین جشنواره "یک تصویر از یک حدیث رضوی" 15 شهریورماه براساس معیارهای تعیین شده توسط داوران بررسی، و نفرات برتر مشخص گردید.

هیئت داوران با اظهار خرسندی از استقبال گسترده اعضاء و مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سراسر کشور ، اسامی برگزیدگان را بدین شرح اعلام کرد:
در گروه سنی کودک( 7 تا 9 سال)؛ آصف هوه جی از استان گلستان،محسن مولویان از استان اصفهان، فاطمه شمسی از استان اصفهان، محدثه صحرا نورد از استان خراسان جنوبی، سارا مزروعی از استان اصفهان، محمد رضا رفیعی از استان اصفهان، فائزه قاسمی از استان اصفهان و گلرخ مهر علی از استان اصفهان به عنوان نفرات برگزیده اعلام شدند.
در گروه سنی کودک (10 تا 12 سال)؛ یاسمن شا میرزایی از استان اصفهان، آرش سلیمانی از استان اصفهان، سورا قنبرزاده از استان اردبیل، کوثر کیایی از استان گلستان، الهام سلطان محمدی از استان اصفهان، منیره صفوی از استان خراسان جنوبی، محبوبه آق آتابای از استان گلستان و زهرا کارخانه از استان مرکزی جایگاه  برگزیدگان این بخش را به خود اختصاص دادند.
در گروه سنی نوجوان (13 تا 16 سال)؛ سمانه جلالی از استان  خراسان جنوبی، فائزه حیاتی از استان فارس، هانیه بادکانلو از استان خراسان رضوی، فائزه در واری از استان خراسان رضوی، سارا محروقی از استان خراسان رضوی، سمیه موحدی از استان قم، مژده کرد افشاری از استان گلستان و کیمیا مرادی از استان لرستان آثار برگزیده این بخش را رقم زدند.
 و در گروه سنی مربیان و هنرمندان نیز به ترتیب؛ زهرا میرزایی خواه از استان بوشهر، پروین قهرمانی نژاد از استان خراسان رضوی، سارا رضائیه زاد از استان قم، آزاده مرجانی از استان تهران، شیرین چراغی از استان یزد، رقیه پرواره از استان اردبیل، طیبه ترشیزی از استان خراسان جنوبی و هلاله حسن زاده از استان گیلان حائز رتبه های برتر جشنواره شدند.
شایان ذکر است در بخش ویژه‌ی این جشنواره که به یمن وجود پربرکت هشتمین امام، به افراد دارای 8 اثر ارسال شده اختصاص داده شده بود، افراد ذیل به عنوان نفرات برتر انتخاب شدند؛
نگین کو رنگی گروه سنی کودک (10 تا 12 سال) از استان اصفهان ، یاسمن شامیرزایی گروه سنی کودک (10 تا 12 سال) از استان اصفهان ، شیرین چراغی گروه سنی مربیان از استان یزد، سوسن طاهری گروه سنی (13 تا 16 سال) از استان اصفهان، شبنم بایروان گروه سنی( 13 تا 16 سال) از استان آذربایجان غربی، گلرخ مهر علی گروه سنی ( 7 تا 9 سال) از استان  اصفهان، سعیده ترکمن گروه سنی (13 تا 16 سال) از استان کرمانشاه و صبا اله یار گروه سنی ( 7 تا 9 سال) از استان قم.

همچنین در بخش روش ها، که مربوط به روش های کاربردی تصویر سازی در ذهن کودک بود، با توجه به تعداد کم مقالات ارسال شده به دبیرخانه به پاس تقدیر از مربیان شرکت کننده لوح سپاسی به رسم یادبود اهدا خواهد شد.
 

 

[ چهارشنبه 91/6/29 ] [ 10:25 صبح ] [ کانون پرورش فکری استان قم ]

 

دور حرم چرخید و چرخید. روی یکی از گلدسته ها نشست و حیاط حرم را نگاه کرد. خیلی شلوغ بود. نتوانست آن ها را پیدا کند . پرواز کرد و پایین و پایین تر آمد ، درست بالای سر جمعیت. ولی باز هم آن ها را پیدا نکرد. شاید هنوز نیامده بودند و شاید ... . دل کوچکش گرفت. روی گلدسته برگشت و صبر کرد ، نه خیلی زیاد. دوباره پایین آمد و جمعیت را دقیق نگاه کرد.دلش شور می زد.نکند...همیشه همین موقع اینجا بودند.حتما...بیرون حرم رفت و روی درختی نشست و یاد حرف های دیروزشان افتاد : چه فایده که هر روز بیایم؟. هیچکس از ما چیزی نمی خره. آنقدر شلوغه که اصلا صدامان به کسی نمی رسه. پسر دستی به شانه ی دختر کشید و گفت : ما میایم .هر روز میایم. من می دونم یه روز همه ی اینها رو می فروشیم . بیا امروز قبل از اینکه داخل بریم ، همین جا روبه روی گنبد ازخدا بخوایم که بتونیم هر چه زودتر همه رو بفروشیم. دختر بغض کرد و گفت : یعنی اگه همه رو بفروشیم ، پول داروها جور میشه و پاهای مامان خوب میشه؟. پسر لبخندی زد و گفت : چرا اینو همین الان از امام رضا نمی خوای ؟. و هر دعا دست هایشان را روبه روی حرم بالا بردند.

بلبل با خوش گفت : شاید دعایشان برآورده شده؟. و پرواز کرد و اینبار روی گنبد نشست.ساعتی گذشت . ناگهان در شلوغی جمعیت صدایی شنید. پایین رفت. خودشان بودند.پایین تر رفت ، درست بالای سرشان و شروع کرد به خواندن ، بلند و بلندتر. چرخ می زد و می خواند. اول زنی که نزدیک بود صدایش را شنید. بعد پسر بچه ای که کمی دورتر بود و کم کم تمام جمعیت داخل حیاط او را دیدند. وقتی مطمئن شد همه متوجه اش شده اند ، روی دست پسرک نشست و یک دانه فال درآورد و توی دست های زنی گذاشت. یک دانه ی دیگر از دست های دختر و توی دست یک زائر دیگر و آخرین فال هم توی دست های یکی از خادمین حرم. طولی نکشید که جعبه ی فال ها خالی شد. پسر و دختر ماتشان برده بود . شروع به خواندن کرد و روی شانه ی پسر فال فروش نشست. زن فال را در کیفش گذاشت و لبخندی زد و جلو آمد و گفت : دانه ای چند است؟. چیزی نگذشت که جعبه ی فال ها پر از سکه و اسکناس شد.وقتی خادم حرم جلو آمد تا پول فالش را بدهد ، پسر گفت : آقا اگه نذر کرده باشیم ، باید پولشو به کی بدیم؟.آخه می دونید دیروز امام رضا پاهای مامانمون رو خوب کرد.. خادم حرم لبخندی زد و به بلبلی نگاه کرد که روی گنبد نشسته بود. صدای بلبل ، با صدای اذان آمیخته شده بود.او کوچکترین خادم امام بود.

 

عادله خلیفی

                                                                                                                                                             


[ شنبه 91/6/18 ] [ 9:20 صبح ] [ کانون پرورش فکری استان قم ]

 

هدیه به پیشگاه شمس الشموس علی ابن موسی الرضا(ع)                                                              

 

کوچه کوچه حرف دل را با تو خلوت کرده‌ام

آسمان قلب خود را با تو قسمت کرده‌ام

در وفور فصل سرد رنگ‌ها اما هنوز

در بهار سبز شعرم با تو صحبت کرده‌ام

می‌روم با خواهشی از حرفهای کهنه‌ام

گرچه تنهایم به یاد تو، من عادت کرده‌ام

خواب می‌بینم که می‌آیی تو از سمت طلوع

من غروبم، باز هم یک لحظه فرصت کرده‌ام

با سکوت لحظه‌ها در غربت اینجا مانده‌ام

در غزل با خاطرت این بار خلوت کرده‌ام

 

                                               منیره بروفر

                                              مربی مسئول مرکز شماره 8 کانون استان قم


[ شنبه 91/6/4 ] [ 9:29 صبح ] [ کانون پرورش فکری استان قم ]
درباره وبلاگ

کانون پرورش فکری استان قم
دبیرخانه جشنواره خاطرات زیارت رضوی
امکانات وب
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 81470